نخ تسبیح ادب

فهیمه اسماعیلی: شاید اگر قرار باشد به شخصیت مرحوم امیرحسین فردی اشاره شود مطلبی مفصل بطلبد و نیاز باشد تا کسی که شناخت بیشتر و جزئیتری از این نویسنده دارد، درباره او سخن بگوید و بنویسد اما در این مجال تنها به گوشهای از شخصیت و جایگاه او در ادبیات پس از انقلاب اشاره میکنیم. شاید بهترین عبارت برای مرحوم امیرحسین فردی، محور بودن او در جامعه ادبی باشد؛ شخصیتی که تا پیش از وفاتش محور وفاق محسوب میشد و مایه انسجام نویسندگان انقلابی بود. شخصیت او به شکلی بود که سلایق مختلف دور او جمع میشدند و بدون هرگونه اختلاف نظر با هم زیست ادبی داشتند. سلایقی که امروز وقتی به آنها نگاه میکنیم باورمان نمیشود که در روزهای نه چندان دور (پیش از فوت مرحوم فردی) در کنار هم بودند و برای ادبیات انقلاب تلاش میکردند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که پیرامون این شخصیت ادبیات داستانی پس از انقلاب باید مورد اشاره قرار داد، توجه او به نویسندگان و استعدادهای جوان است. نویسندگانی که امروز شاید هر کدام صاحب اسم و رسمی باشند، وقتی به خاطراتشان سرک میکشیم میبینیم که اغلب روزگاری در هوای امیرحسین فردی تنفس کرده و دست نوازش او را بر سر خود لمس کردهاند. او شخصیتی بود که برای پر و بال دادن به نویسندگان جوان دلداده انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد و تمام توان خود را صرف رشد و بهثمر رساندن آنها میکرد. وجیهه سامانی، از برگزیدگان جشنواره داستان انقلاب که مرحوم فردی موسس آن بوده و امروز به عنوان دبیر جایزه ادبی «قلم زرین» مشغول فعالیت است، درباره وی میگوید: «یک سال بعد از منتخب شدن کتابم در جشنواره داستان انقلاب و چاپ اثر، یکروز بعدازظهر و در کمال ناباوری، از دفتر مرحوم فردی تماس گرفتند. مرحوم فردی عنوان کردند که بهرغم بیمار بودن و البته با اندکی تاخیر ولی کتاب بنده را ظاهرا یک روزه مطالعه کردهاند. تماسشان هم برای این بود که از نگارش داستان تشکر کنند. حقیقتا من اولش جا خوردم، کمابیش از کسالتشان خبر داشتم و اصلا فکرش را نمیکردم مدیر مجموعه ادبی با آن حجم از کار، بهرغم کارشناسان متعددی که در زیرمجموعهشان دارند و طبیعتا دیگر وظیفهای برای دنبال کردن آثار ندارند، با وجود کسالت وقت بگذارند و با اشتیاق کارها را بخوانند. بعد از تفقد و ابراز مهر و محبتشان نسبت به نثر روان و خوشخوان و قصه سرراست و نوجوانپسند اثرم، پیشنهاد کردند حتما این داستان را با همین شخصیتها و محوریت همین خانواده، در دهه 60 و زمان جنگ تحمیلی هم ادامه بدهم. خدا رحمتشان کند. وجود جناب فردی واقعا باعث خیر و برکت بود. حداقل برای من که از 7 سالگی با مجله «کیهان بچهها»ی ایشان بزرگ شده بودم و همین مجله شور نوشتن را در من برانگیخته و نخستین نوشتههایم در آن به چاپ رسیده بود، اعتماد به نفس و قلم زدن و ابراز وجود در عالم ادبیاتم را به نوعی مرهون ایشان هستم».
مرحوم امیرحسین فردی را باید از زمره مدیران موفق ادبیات انقلاب دانست. شخصیتی که کمتر مانند او در عرصه ادبیات در سالهای پس از انقلاب به چشم آمده که هم خود دستی در نوشتن داشته باشد و هم مانند پدری مهربان دست نوازشگر خود را بر سر فرزندان ادبیات کشور بکشد. او در عرصه مدیریت با حمایت از آثار نویسندگان جوان و برگزاری هدفمند جشنوارهها و مسابقات ادبی، نسلی را وارد عرصه داستان کرد که پس از فوت او، این مسیر با قوت قبل ادامه داده نشد؛ نسلی که امروز شاهد آثار شاخص آنها هستیم.
مرحوم امیرحسین فردی به واقع امیر ادبیات داستانی انقلاب بود که توانست با روحیه مومنانه در مسیر اعتلای ادبیات داستانی پس از انقلاب گامهای محکم و مطمئنی بردارد و نهالی را به ثمر نشاند که وظیفه حراست و حفاظت از آن برعهده آیندگان است.